"به من فرصت داده شد تا به درستی برای بازگشتم آماده شوم"
دیوید به مدت 20 سال بدون اجازه اقامت در هلند زندگی کرد. اما پس از سال ها بدون محل دائمی زندگی و پول اندک، تصمیم گرفت به زادگاهش غنا بازگردد. بدون کمک آکه جرئت نمی کردم این قدم را بردارم.
در سال های اخیر در هلند، دیوید تقریبا همیشه بیمار بود و نگران سلامتی خود بود. به دلیل بیماری، او کمک های ویژه ای برای افراد بدون اجازه اقامت در آمستردام دریافت کرد. او براساس
"Akke کارمند VWN به من این احساس را داد که می توانم تصمیم بگیرم."
یکی از راه حل های ممکن برای وضعیت او بازگشت به کشور مبداش بود. دیوید: "من به Akke در مورد تردید هایم در مورد بازگشت به غنا گفتم. او به من این احساس را داد که خودم می توانم تصمیم بگیرم و توضیح داد که VWN چگونه می تواند از من حمایت کند. او همچنین من را با گریس که در غنا برای سازمان ERSO کار می کرد معرفی کرد. از گریس شنیدم که وضعیت در غنا چگونه است و چگونه می تواند به من کمک کند. وضعیت صحی من نیز به دقت بررسی شد. معلوم شد که در غنا به دارو و درمان دسترسی خواهم داشت."
"من به تدریج به آینده ای جدید باورمند شدم"
با حمایت VWN، دیوید همچنین یک طرح تجاری برای بازگشت خود به غنا نوشت. او می خواست در آنجا در زمین پدرش یک تجارت کشاورزی راه اندازی کند. او زمانی درگذشت که دیوید در هلند بود. شهرداری آمستردام تحت تأثیر داستان و برنامه های او قرار گرفت و پول اضافی در اختیار او قرار داد. دیوید: "من به آینده ای جدید در غنا اعتقاد داشتم."
"بعد از این همه سال، همه چیز در غنا متفاوت به نظر می رسید"
در نهایت دیوید تصمیم می گیرد به غنا بازگردد. آکه و گریس به من فرصت دادند تا به خوبی آماده شوم. بنابراین وقتی تصمیم به بازگشت گرفتم، می دانستم که تصمیم درستی گرفته ام." و او اکنون خوشحال است که در غنا و نزدیک مادرش زندگی می کند. با اینکه باید دوباره عادت میکرد. همه چیز بعد از این همه سال متفاوت به نظر می رسید. ناگهان ساختمان های بلندی به وجود آمده بودند و مردم لاغرتر به نظر می رسیدند.
مزرعه ای که دیوید خواب آن را در هالند می دید اکنون واقعا وجود دارد. او در آنجا با برادرش کار می کند و باقلی و بامبارا می کارد. امسال بادام هندی هم کاشت. دیوید: "درختان هنوز جوان هستند. سال آینده انتظار اولین حاصلات را دارم. اگر خوب پیش رفت، کارم خوب خواهد شد."