زایمان در هالند: 5 زن در مورد تعادل بین سنت ها و عادات جدید

زمانی که من، استر مووامبی (Esther Muwombi)، خودم اتاق خوابم را در هالند برای تولد چهارمین فرزندم آماده می‌کردم، به دوران مادرم و نسل او برگشتم. در اوگاندا، زایمان در خانه معمولاً یک تجربهٔ منفی پنداشته می‌شد. مردم آن را کاری کهنه و خطرناک می‌دانستند. مادرم، مانند بسیاری از زنان آن زمان، نمی‌توانست به شفاخانه برود و ناچار بود سه تن از هشت فرزندش را در خانه به دنیا بیاورد.

در آن زمان، مشکلات زیادی در هنگام ولادت وجود داشت. اغلب قابله‌های آموزش‌دیده در دسترس نبودند و بسیاری از زنان و نوزادان جان خود را از دست می‌دادند. در دههٔ ۱۹۹۰، اوگاندا از جمله کشورهایی بود که بلندترین آمار مرگ‌ومیر در هنگام ولادت را داشت: بیش از ۵۰۰ مادر از هر ۱۰۰٬۰۰۰ نوزاد می‌مردند. اما اکنون، به سبب پالیسی‌های حکومت و همکاری سازمان‌های بین‌المللی، وضعیت بسیار بهتر شده است. امروز زنان بیشتری در اوگاندا می‌توانند با اطمینان در شفاخانه ولادت نمایند.

در هالند وضع کاملاً متفاوت بود. یک قابلهٔ آموزش‌دیده قرار بود ولادت مرا در خانه همراهی نماید. او وسایل و تجهیزات لازم را با خود داشت و کمک‌قابله نیز حضور داشت. از این تفاوت بسیار متعجب شدم. در زمان مادرم، زنان می‌خواستند از ولادت در خانه خودداری کنند، اما در اینجا ولادت در خانه احساس امنیت، آرامش و خاص بودن می‌داد.

اولین فرزند حنان به زودی در هالند به دنیا می آید و به من می گوید که تشویش دارد زیرا خانواده اش در هالند نیستند. او می گوید: «در سوریه، زنان مسن خانواده بعد از تولد حمام گیاهی آماده می کنند. دعا میخوانند و سوپ، سبزی و گوشت بره درست میکنند. حتی گاهی اوقات آواز می خوانند و رقص میکنند."

اگرچه حنان نگران است، اما مراقبت های زایمان به او امیدواری میدهد. مراقبت از زایمان یک سرویس خانگی است که به والدین یک کودک تازه به دنیا آمده کمک می کند. این برای حنان یک چیز جدید است، اما این ایده به او اطمینان می دهد. او امیدوار است که این امر فقدان خانواده اش را جبران کند.

لتیسیا، مادر اوگاندایی 2 فرزند، سعی کرد فرهنگ خود را به هالند بیاورد. او گیاهان کیوگرو را از اوگاندا به هالند آورد. این گیاهان در حمام نوزاد نسل‌هاست که استفاده می‌شوند. او می‌گوید: «احساس می‌کردم که دارم تکه‌ای از اوگاندا را به اینجا می‌آورم. این مراسم به او کمک کرد علیرغم دوری، احساس کند با ریشه هایش در ارتباط است.

کایونگو آشورا، مادری مجرد از اوگاندا، از تجربه‌اش به من می‌گوید: "در خانه در اوگاندا، تولد نوزاد به این معنی است که همه برای کمک می‌آیند: خانواده، همسایه‌ها، دوستان. شما هرگز تنها نیستید. اما اینجا در هالند، همه مشغول کاری های خودشان هستند. گاهی اوقات احساس تنهایی می کنید."

با این حال عاشورا همچنین فوائد مادر شدن را در هالند می بیند. او به من می گوید که از کودکستان راضی است، که به والدین اجازه می دهد به کار یا تحصیل ادامه دهند. اما برخی چیزها نیاز به عادت کردن دارد: او با خنده می گوید: «بعد از زایمان به من نان دادند، در حالی که در خانه غذای مفصل می خوردم. خیلی گرسنه بودم.

زمانی که فرزندم در هالند به دنیا آمد، من احساسات یکسانی با این زنان داشتم. برای من جستجویی بین سنت ها و عادات جدید بود. من زایمان در خانه را انتخاب کردم زیرا امیدوار بودم که تجربه ای گرم و صمیمی داشته باشم مانند مادرم در اوگاندا. همزمان، می دانستم که می توانم از مراقبت خوب و امن در هالند برای زایمان در خانه نیز استفاده کنم.

به دلیل مشکلات لحظه آخری مجبور شدم به شفاخانه بروم و نتوانستم در خانه زایمان کنم. با این حال، من به تولد مثبت نگاه می کنم. وقتی بچه ام را در آغوش گرفتم، فهمیدم که مادر شدن در همه جا یکسان است: سفری پر از قدرت، عشق و تغییر.

این داستان توسط استر موومبی ازمجله RFGنوشته شده است /a>با همکاری RefugeeHelp.