توفیق موسی با دوستی که در هلند با او آشنا شده است.
منبع: Tawfeeq Mousa
مهم
تجارب

چطور در محل سکونت جدید مان با مردم ارتباط برقرار کنیم؟ توفیق (۴۰ ساله): «به کسی نیاز داری که در جامعه هالند را برایت باز کند.»

اخرین به روز رسانی: 7/14/2025, 9:35 AM

به عنوان یک ساکن جدید در یک شهر، شاید سریع با مردم اطراف ارتباط برقرار کردن آسان نباشد. مخصوصاً اگر زبان را هنوز خوب صحبت نکنید. در این مقاله داستان‌ها و نکاتی از تازه‌واردانی می‌خوانید که همین تجربه را داشته‌اند.

یک زندگی اجتماعی برایم بسیار مهم است. نمی‌توانم تنها باشم.

توفیق (۴۰ ساله) از سوریه در آغاز برقراری تماس در هالند را کمی دشوار می‌دانست. «مردم را در سرک و بازار می‌دیدم، اما هیچ‌کس را نمی‌شناختم و به زبان هالندی چندان خوب صحبت کرده نمی‌توانستم. من بسیار اجتماعی هستم و نمی‌خواهم احساس تنهایی کنم. سوال این بود: چگونه دوستی پیدا کنم و چگونه یک شبکه اجتماعی به‌دست آورم؟»

آشنا شدن با مردم برای توفیق سخت بود. «این یک چالش بود. آدمی لازم داری که درِ جامعهٔ هالند را برایت معرفی کند. برای من آن شخص همسایه‌ام بود. حالا برای خودم یک زندگی اجتماعی ساخته‌ام و این باعث خوشحالی‌ام می‌شود.»

از راه فعالیت‌های محلی در یک خانهٔ محله، می‌توانی با مردم آشنا شوید

تقریباً در هر محله‌ای در هالند یک جایی وجود دارد که مردم محل برای فعالیت‌های مختلف باهم جمع می‌شوند. در این مکان‌ها معمولاً برنامه‌هایی برای باشندگان محل برگزار می‌شود، مانند صنف‌های زبان، صرف شام دسته‌جمعی یا شب‌های بازی. توفیق می‌گوید: «همسایه‌ام مرا به آنجا برد. فضا خیلی صمیمی و دوستانه است. حالا تقریباً همهٔ مردم محل را می‌شناسم. گاهی باهم بازی می‌کنیم یا غذای خوشمزه می‌پزیم. آن‌ها غذای سوری را خیلی خوش دارند! اگر کاری داشته باشی یا نفهمی که چطور آن را انجام بدهی، آنجا برایت کمک می‌کنند. همچنان دربارهٔ تغییراتی که در محل رخ می‌دهد، باهم صحبت می‌کنیم.»

یک پیاله قهوه و یک کلوچه همیشه مزه می‌دهد!

وقتی تازه به جایی نقل مکان می‌کنی، آشنا شدن با همسایگان در هالند خیلی معمول است. محمد (۳۵ ساله) از ایران می‌گوید: «یک بار باید نامه‌هایی را در صندوق پستی همسایه‌ها می‌گذاشتم، اما نمی‌دانستم این کار عادی است. اول زنگ زدم و بعد جلوی در با گفتن «سلام» شروع کردم. این‌گونه ارتباط شروع شد. سپس دعوت شدم برای نوشیدن قهوه، البته با یک کلوچه! این در هالند خیلی معمول است. گاهی کمی می‌مانی، گاهی هم دوست واقعی می‌شوید.»

سازمان پناهندگان به من توصیه کرد: به کتابخانه برو.

زکی (۳۳ ساله) از سوریه در ماه‌های اول حضورش در هالند از ادارهٔ پناهندگان هالند کمک گرفت. «وقتی تازه به ناحیهٔ خودم آمدم، اطلاعات زیادی از ادارهٔ پناهندگان درباره چگونگی برقراری ارتباط دریافت کردم. آن‌ها ناحیه را خوب می‌شناسند و معمولاً می‌دانند در روستا یا محل تو چه برنامه‌هایی وجود دارد. مشوره‌هایشان خیلی خوب است.»

یکی از اولین نصیحت‌ها این بود: به کتابخانه برو. زکی میگوید: «آنجا توانستم رایگان عضو شوم. آن‌ها گروه‌های زبان برگزار می‌کردند و من یک مربی زبان گرفتم. این اولین ارتباط واقعی من بود. مربی زبان به من در یادگیری زبان و آشنایی با ناحیه کمک کرد. با هم به جشنواره‌ها، فروشگاه‌ها و حتی به سلمانی رفتیم. از طریق او یاد گرفتم چگونه به طور طبیعی با مردم آشنا شوم. او همچنین چیزهای زیادی درباره فرهنگ هالندی به من گفت، مثل جشن‌های ملی. با هم به جشن پنجم ماه می رفتیم. خیلی عالی بود.»

با یک دوست زبان‌آموز یاد می‌گیرید که چگونه صحبت کنید و با مردم آشنا شوید

یک هم‌صحبت زبان به تو کمک می‌کند که با صحبت کردن درباره زندگی روزمره، زبان هالندی را تمرین کنی. توفیق با هیجان می‌گوید: «هم‌صحبت زبان من خیلی مهربان و فعال بود. مهارت گفتاری من خیلی بهتر شد و از طریق او با افراد دیگر آشنا شدم. با هم به فعالیت‌هایی مثل مسابقات ورزشی یا باغ‌وحش می‌رفتیم. او محیط اطراف را به من نشان داد و درباره عادات هالندی به من گفت.»

همچنین می‌توانید از طریق اینترنت تماس بگیرید

گاهی از طریق اینترنت می‌توانی ارتباط برقرار کنی. مثلاً وقتی دنبال کمک برای کاری هستی یا فقط می‌خواهی با کسی حرف بزنی. عمر (۳۳ ساله) از سوریه می‌گوید: «در ابتدا نمی‌توانستم همه چیز را خودم انجام دهم. به کمک در کارهایی مثل نوشتن نامه یا کار در باغ نیاز داشتم. از طریق سایت‌هایی مثل NLvoorelkaar.nl

افرادی را پیدا کردم که می‌خواستند کمک کنند. در هالند، مردم خیلی به هم کمک می‌کنند و من این را دوست دارم. الان هنوز با بعضی‌ها در تماس هستم، نه فقط برای کمک، بلکه برای نوشیدن قهوه و صحبت کردن. ما دوست شدیم.»

شما می‌توانید از طرق مختلف با کمک شاروالی با همشهری ها تماس بگیرید.

توفیق می‌گوید: «راه‌های زیادی برای برقراری ارتباط در ادارهٔ محل جدیدت وجود دارد. لازم نیست همه چیز را یک‌جا انجام دهی. به یک همسایه «سلام» بگو، به کتابخانه برو یا در یک فعالیت ثبت‌نام کن. می‌بینی که مردم اغلب مهربان هستند و دوست دارند تو را بشناسند.»


آیا این معلومات به شما کمک کرد؟